سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسادت دوست، ناشی از نادرستی دوستی است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

صفحات اختصاصی
 
صفحه استان بوشهر
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :32
بازدید دیروز :6
کل بازدید :153858
تعداد کل یاداشته ها : 12
103/9/1
9:33 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مهدی بردبار[160]
یکی و هیشکی

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
قدیمی ها[9]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی دلنوشته های قاصدک لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) دل نوشته ها ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار همنشین سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani قیدار شهر جد پیامبراسلام هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) سایه ● بندیر ● سدید کاشان .::نهان خانه ی دل::. بچه مرشد! هم نفس سیب خیال مُهر بر لب زده نشریه حضور MNK Blog کانون فرهنگی شهدا ****شهرستان بجنورد**** عشق الهی .: شهر عشق :. سکوت سبز جاده مه گرفته دل تنها عکس های عاشقانه مهاجر منطقه آزاد ابـــــــــــرار خون شهدا بچه های خدایی سعادت نامه .:: دلنوشته های یک فروند چریک ::. شهریار کوچه ها السلام علیک یا علی بن موسی الرضا شاید این جمعه بیاید شاید :: امـــید وصـــل :: اواز قطره محمد قدرتی یک قدم تا ظهور جیغ بنفش در ساعت 25 گروه اینترنتی جرقه ایرانی شاخابه عشق اجتماعی ایـــــــران آزاد * ی جایی برای همه * منتظران شهادت این نجوای شبانه من است FANTOM نوری چایی_بیجار صاعقه همسایه خورشید « عــــــفـــــــاف و حـــــجــــــاب » در برابر نسیم سکوت پرسروصدا .مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان. پیامک 590 آرمان کیمیای ناب عدالت جویان نسل بیدار صل الله علی الباکین علی الحسین آتش دل...تلک شقشقة هدرت ثم قرت... اللهم عجل لولیک الفرج میم مثل مغنیه ... غلط غو لو ت افسران مقاومت زازران هیئت حضرت علی اکبر(ع) شایگان♥®♥ دفترهای سبز دیار کریمان سه ثانیه سکوت دهاتی سخن آشنا رهبر بازمانده تنها مرتضی و ما آوینی عطش پایگاه فرهنگی دیدار دکتر علی حاجی ستوده حروف زیبای انگلیسی صبر و صلاة افاضاتی در حوالی جامعه و سیاست fazestan نرگس موسوی نکته هایی از قرآن سرباز ولایت مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان . محمود تــــــــــــالـــــــشـــــــــــــان نفس دوست خوب

به نام خدا

دوستان سلام

1- مادرم وارد منزل می شود، از مغازه بر میگردد،خریدش را به کناری می گذاردو بعد از کمی استراحت در حالی که مشغول کار خود است می گوید:پسر آقای بهرامی خداحفظش کنه ماشاءالله آقایی شده- البته میتونه دختر آقای بهرامی هم باشه با صفت خانم-.ان شاءالله خدا برای پدر و مادرش نگهدارش.

پسر - یا دختر- آقای بهرامی ممکنه یه یه دانش آموز معمولی یا ممتاز دوره دبیرستان باشه، یا شاید یه دانشجو در حال تحصیل تو هر رشته ای یا شایدم یه کارمند ساده و معمولی ،شاید یه شاگرد مغازهو باز شاید یه طلبه،مغازه دار ،راننده تاکسی و... ، ولی آقایی  چه صفتی که میتونه تو همه مشترک باشه بدون در نظر گرفتن جایگاه اجتماعی، تحصیلی، مالی و عیره ؟ اصلا آقایی یعنی چی ؟ یه چیزی تو مایه های با مرام ،لوطی، کاردرست ،کسی که برای همه خوبه،جمع خوبی ها در یک نفر.

2- پایان دهه یپنجاه و نیمه دهه شصت و حالا کمتر و بیشتر، یه تعداد جوون یا نوجوون، مهیج ترین بازیشون فوتبال تو یه زمین خاکی، مد لباسشون، همونلباسی که همه ی مردم  می پوشن، برنامه ی مورد علاقه اشون توی تلویزیون ؛فیلم سینمایی روز جمعه، کارتون، زشت ترین کارشونکشیدن سیگار اونم از روی غرور مردانگی ، مد لباس خواهراشون؛ چادر گل درشت یا گل ریز ، پیش شرط و سرمایه شون برای ازدواج؛مردونگی،سرمایشون برای مسکن؛توکل، شغل ؛ مطمئنا اگه امروز گیر نیاد فردا حتما گیر میاد.

حالا اگه دشمن بیاد و یه پیری به نام خمینی بگه: جوونا برین از شرف و دین و ناموستون دفاع کنید، اون جوونا دلایل زیادی دارند که خوب باشن، مطیع پیرشون باشن . یا شایدم بهتره بگم بهوونه ای برای بد بودن ندارن.

رفتن و پای عهدی که با پیرشون بستن موندن یا شایدم پای اون عهد رفتن (شهید شدن).

شهدا آقایی می کنند.

3- پایان دهه شصت، دهه ی هفتاد و حالا هم هشتاد. یه تعداد جوون دیگه که پشت کامپیوتراشون gta… بازی می کنند، بعدش هم یه سری به یاهو مسنجر می زنند ،ببینند کسی گیر میاد باهاشون یه قرار لطیف بذاره، وقتی هم خسته میشن با بچه ها میرن خیابون. مد لباسشون رو خودشون هم نمی دونند از کی گرفتن. لباس شرمم میاد بگم- خواهراشون؛ البته اسمش رو لباس نذاریم بهتره. خوب تو خیابون و دانشگاه و ... هم با توجه به پوشش خانم ها وعدم رعایت حریم ها از سوی جیلی ها، معلومه با چه صحنه هایی روبرو میشن. شب هم که تو خونه  پای تلویزیون خرابن و به لطف پدر بزرگوار بساط ماهواره هم براهه، چون شبکه های ایرانی ارضاشون نمیکنه؟؟؟ با این اوضاع جوونا مطمئنا زودتر تصمیم به ازدواج میگیرن . ولی پیش شرط ازدواج ؛ خونه، ماشین، شغل دولتی ... و دهها بهونه ی دیگه که البته بیشترش عرف جامعه شده و خواسته ی والدین زوجین هستن تا خود زوجین. برای خرید مسکن اگه یه 20 سالی کار کنند ممکنه بتونن با وام مسکن یه چیزی سرهم کنن ،البته با خونه اجاره ای هم ممکنه بشه یه 30 سالی سر کرد. شغل؛ امروز که گیر نمیاد ، فردا هم معلوم نیست، البته ما امیدوار هستیم.

حالا این جوونا به چه بهونه ای خوب بمونن و آقایی کنند. البته کمی صبر کنید

4- یه جوون که با دیدن یه شمه ای از اونچه که شهدا بودن و انجام دادن ، حالا تو یه سفر به مناصق جنگی یا شب خاطره ای ، یا با خوندن یه کتاب زندگیش از این رو به اون رو می شه ، می شه مرید شهدا و حالا سال هاست که پای عهدی که باشهدا بسته مونده .

یه جوون دیگه که یه روز با یه سلام  لبخند یه بچه بسیجی ،جذب مرامش می شه و حالا سال هاست که واسه ی رضایت رهبرش داره هم درس می خونه هم کار فرهنگی میکنه هم خودشو حفظ می کنه.

و  یه جوون دیگه که بعد از اینکه از شدت بدی کارش به جایی رسید که زندگی هیچ ارزشی براش نداره، حالا پای یه نوار سخنرانی یا تو یه مجلس عزاداری وقتی که هیچ کس جز خداش اونو نمی بینه با همون خدا خلوت می کنه از ته دل ضجه می زنه ، دلش رو می سپاره به مادر سادات و حالا سال هاست که غلام حضرت زهراست.

و باز یه جوون دیگه که شاید تیپش به هیچ مسلکی نخوره ، تو یه دانشگاه وقتی که ظهر شده و وقت نمازه جلوی تمام دخترای همکلاسیش روی غرورش پا می ذاره ، وضو می گیره و روی چمن های توی دانشگاه یا حالا توی نمازخونه ، نمازش رو اول وقت می خونه .

و حالا یه رهبر که سال هاست بعد از امام و شهدا ، امیدوارانه چشم به انتظار نشسته. هیچ وقت از این جوونا نا امید نشده و هنوز هم منتظر همین جوون هاست.

 

در پایان می خوام اینو بگم شاید جوونای قسمت دوم متن بهانه های زیادی برای خوب بودن داشتن، اما اونا خودشون خواستن و بعد آقا شدن. و شاید جوونای قسمت سوم متن ، دلیل زیادی برای خوب بودن ندارن، اما مطمئنم که همه اونا دنبال یه بهونه اند، یه بهونه که به خاطرش خوب باشن.

بیاین تنها به این بهونه که می تونیم خوب باشیم، تنها به این بهونه که یه امام زمان داریم که چشم انتظار ماست، تنها به این بهونه که خیلی ها به ما امیدوارند و منتظر ما هستند و یا تنها به این بهونه که هیچ بهونه ای برای خوب بودن نداریم، خوب باشیم و آقایی کنیم.

اگه حرفام کلیشه ای و اندرزمأبانه بود ببخشید ولی لطفش اینه که حرف دلم بود و قبل از هرکس اونا رو به خودم گفتم.

یا حسین(ع)    


84/11/10::: 1:2 ص
نظر()